باران باران ، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

مامان فاطیما ونینی بلا

نفس من بالاخره اومد تو دلم

1390/3/28 13:28
678 بازدید
اشتراک گذاری

خدای مهربونم شکرت

نی نی خوشگلم خوش اومدی تو دل مامان

سه روز پیش زود رفتم خونه و بیبی چک گذاشتم نمیدونم قبلش یه چیزی تو دلم میگفت که این ماه اومدی تو دلم

بعدش دیدم یه خط خیلی روشن توش افتاد کلی ذوق زده شدم اول فقط خدا رو شکر کردم .چون دقیقا فرداش تولد امام علی بود که فهمیدم توی خوکشلم تو دلمی .

عزیز مامان اون لحظه خدا رو شکر کردم که عیدی قشنگی مثل تو رو بمن داده . ازش خواستم هیچ وقت تو رو از من نگیره قشنگم.

 

بخدا گفتم دیگه اینطوری امتحانم نکنه چون اگه یه لحظه پیشم نباشی دیگه فاطیمای خندون واسه همیشه خنده رو یادش میره مامانم .

 بعدش سریه دو رکعت نماز شکر خوندم اون روز .زود به بابا رضا زنگ زدم و اونم کلی خوشحال شد و ذوق کرد. بعد به خاله بهار و خاله مرمر گفتم اونا هم خیلی تبریک گفتن . همه خاله های کلوپم اون روز اس ام اس دادن و تبریک گفتن.

 

ببین مامانی همه دوست دارن پس سعی کن خوب و قوی بزرگ بشی عزیزم بوسسسسسسسسسس.دوست دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

دریا
28 خرداد 90 13:43
فاطیمای مهربونم مبارکت باشه خیلی خوشحال شدم ان شاالله خدا وند فرج خیر بده و صاحب یه نی نی خوشگل مامانی بشی
مرمر
28 خرداد 90 15:38
خیلی خوشحالم گلم. ایشالا خوش قدم باشه. فقط بهش بگو نی نی منم صدا بزنه. بگو خاله منتظره
سمیه(مامان فسقلی)
11 تیر 90 9:16
به سلامتی عزیزم. خیلی خیلی مبارکتون باشه. منم یک فسقلی 4ماهه مهمون دلم شده . انشاءالله به سلامتی این 9 ماه بگذره و نی نی فسقلیت بیاد تو بغلت و حسابی خودش رو لوس کنه یک سری به ما هم بزن گلم خوشحال میشم