باران باران ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

مامان فاطیما ونینی بلا

خدای مهربونم

1391/3/7 15:27
524 بازدید
اشتراک گذاری

سلام . امروز خیلی خوشحالم . نه به خاطر دیروز بلکه بخاطر حس قشنگی که چند روزه به خدا پیدا کردم . قبلا هم خدا رو خیلی دوست داشتم ولی مثل الان لمسش نکرده بودم . قبلا هم همیشه میگفتم توکل بخدا ولی مثل الان همه وجودمو به خدا نمیسپردم .شاید بخاطر همین آرامش نداشتم و همیشه دلواپس بودم.

با خودم فکر کردم هر وقت تنها میشم خدا همه رو بیرون کرده تا خودش باشه و خودم

اینطوری راحت ترم باهاش .خلاصه کلی باهاش درددل کردم و حس کردم داره باهام حرف میزنه خیلی اروم شدم .ایندفعه از ته ته قلبم گفتم خدای من دیگه هیچی رو بزور ازت نمیخوام . ولی ازت میخوام اگه لایقشم منو از نعمت مادر بودن محرومم نکن .

 خدایا نمیدونم این ماه مامان میشم یا نه ولی ازت ممنونم بخاطر اینکه همیشه هوامو داری .دوست دارم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

sara
12 اردیبهشت 90 9:31
به حباب نگران لب یک رود قسم و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم خواهد رفت انچنانکه فقط خاطره ای خواهد ماند لحظه ها عریانند به تن لحظه خود جامه ی اندوه نپوشان هرگز . . .!
الهام
19 اردیبهشت 90 10:01
خدایا به داده و نداده ات شکر که داده ات رحمت است و نداده ات حکمت فاطیمای خوب من تو لایق بهترینها هستی همینروزا خدا جون جواب اینهمه خوبیتو میده